محصول : 2002 / «روزها هیچوقت تمام نمیشوند. کابوسها واقعی هستند. هیچکس بیگناه نیست.» در نایت میوت، آلاسکا بدن بیجان کی کانل، ساکن ۱۷ سالهی این منطقه، پیدا میشود؛ پسر جوانی که به قتل رسیده بود. رئیس پلیس محلی نایت میوت، درخواست کمک کرد و به همین ترتیب دو کاراگاه پلیس در زمینه قتل و سرقت از لس آنجلس (ویل دورمر و هپ اکهارت) به آنجا اعزام شدند تا در روند تحقیقات کمک کنند. هم دورمر و هم اکهارت، با اینکه شهرت زیادی در دنیای پلیسی دارند، اما هر دو در لس آنجلس با یک سری مشکلات کاری و حرفهای روبهرو هستند. دورمر وقتی به نایت میوت میرود، دچار اختلال بیخوابی شدیدی میشود؛ هم به خاطر وضعیت مداوم خورشید نیمه شب در آن منطقه و هم به خاطر رازی را روی دوشش قرار دارد. این بیخوابی باعث شده که او هذیان بگوید و توهم بزند. چیزی که او در خواب ندیده، این است که قاتل با او ارتباط برقرار کرده است. قاتل همه چیز را درباره قتل برایش توضیح داده است و این حقیقت را هم بیان کرده که میداند دقیقا چه اتفاقاتی دارد برای دورمر رخ میدهد. همین اتفاق باعث میشود تا یک ارتباط همزیستی بین آنها برقرار شود؛ دو نفری که به نفع خودشان، رازهای دیگری را پنهان میکنند. این اثر که براساس رمانی با همین نام ساخته شده است، بازسازی یک اثر نروژی با نام Insomnia است که در سال ۱۹۹۷ ساخته شده بود.