هنر عشق ورزیدن​ | اثر : اریک فروم

«کسی که هیچ چیز نمی‌داند، به چیزی هم عشق نمی‌ورزد.» این جمله‌ی درخشان پاراسلسوس (دانشمند برجسته‌ی عصر رنسانس اروپا) است که در قرن پانزده میلادی نوشته شد و دیگر متفکران آن زمان خیلی جدی‌اش نگرفتند. سال‌ها بعد، در اروپایی که از جنگ جهانی دوم زخم خورده بود، دکتر اریک فروم (Erich Fromm) با این جمله‌ی پاراسلسوس مواجه شد و بصیرت‌های پنهان در آن را کشف کرد. اریک فروم در آن سال‌های تاریک جنگ زده، جای خالی پدیده‌ای را احساس کرد که مهمترین نیروی بشر برای حرکت و رشد در مسیر زندگی است: عشق ورزیدن.فروم با بررسی نظریات انسان‌گرایانه و وجوه معنوی رفتارهای انسانی به این نتیجه رسید که عشق ورزیدن امری ذاتی نیست که هر انسانی به شکلی طبیعی انجامش دهد، بلکه نیاز به آگاهی و مهارت دارد. برای کسب این مهارت پیش از هر چیز باید فهمید عشق چه معنایی دارد، جایگاهش در زندگی عاطفی ما انسان‌ها کجاست و چرا در مواجهه با این مفهوم دچار ابهام می‌شویم. فروم با تکیه بر بصیرت‌های پاراسلسوس میان آگاهی و عشق رابطه‌ی درخشانی برقرار می‌کند و به این اشاره می‌کند که انسان باید ابتدا تمام وجوه شخصیتی خود را پرورش دهد و برای تکامل خود تلاش کند. به علاوه دست به شناخت و تجربه‌ی مفاهیم اخلاقی مانند فروتنی، ایمان، شهامت و ... بزند تا در نهایت برای عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن آماده باشد. فروم با بررسی ابعاد مختلف عشق مانند عشق به خود، عشق جنسی، عشق مادرانه و... در نهایت به این نتیجه می‌رسد که عشق معنایی بسیار فراتر از محدودیت‌های شناختی ما دارد و پاسخی است به تمام راز ورمز هستی.