
دوره “رفت و برگشت”
890.000 تومان با این دوره اتفاقات زیر خواهد افتاد : بعد از جدایی یاد میگیری چیکار کنی که برگرده عزت نفس و اعتماد بنفستو بالا میبری میفهمی چه اشتباهاتی بعد…
890.000 تومان با این دوره اتفاقات زیر خواهد افتاد : بعد از جدایی یاد میگیری چیکار کنی که برگرده عزت نفس و اعتماد بنفستو بالا میبری میفهمی چه اشتباهاتی بعد…
کتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال وجودی» Existential Psychotherapy اثر «اروین یالوم» سال 1980 منتشر شده است. این کتاب باهدف ارائه راهوروشهایی برای رواندرمانی تألیف شده است و نویسنده دربارهی این اثر گفته است: «رواندرمانی اگزیستانسیال رویکردی پویا یا پویه نگر است و بر دلواپسیهایی تمرکز میکند که در هستی انسان ریشه دارد.»
اندیشههای مربوط به این نوع رواندرمانی ابتدا با نظریات افرادی همچون «ژان پل سارتر» و «گابریل مارسل» شکل گرفت. «اروین یالوم» بامطالعه و بررسی آثار این افراد و غیرقابلاجتناب بودن مرگ و آزادی این اثر را آفرید. کتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال وجودی» شامل یازده فصل است که عبارتاند از «مرگ»، «زندگی، مرگ و اضطراب»، «مفهوم مرگ برای کودکان»، «مرگ و ناهنجاری روانی»، «مرگ و رواندرمانی»، «آزادی»، «خواستن»، «تنهایی»، «تنهایی اگزیستانسیال و رواندرمانی»، «پوچی»، «پوچی و رواندرمانی». هر یک از این فصلها مسائل بنیادی و ارتباطشان با یکدیگر را شرح میدهد و در ارتباط با مشکلات مرتبط به آنها رویکردهای عملی ذکر میکند.
محصول: 2011 / شخصیت اصلی این فیلم روانشناختی یک مادر به نام ایوا است که داستان حول محور او میچرخد؛ مادری که در تلاش است تا بعد از یک حادثه، تکههای زندگی خود را کنار یکدیگر بگذارد. این حادثه، توسط پسر عجیبش به نام کوین به وجود آمده بود. ایوا که زمانی یک نویسندهی موفق به شمار میرفت، حالا مجبور است با هر چیزی که سر راهش قرار میگیرد، مبارزه کند و آنها را کنار بزند؛ برخلاف چیزهای بسیار عجیب و خطرناکی که کوین میگوید یا انجام میدهد. داستان فیلم “باید درباره کوین صحبت کنیم”، براساس رمانی با همین نام است که لیونل شریور در سال ۲۰۰۳ آن را منتشر کرده بود.
منتقدان به این موضوع اشاره داشتند که فیلم، بهطرز جذاب و استادانهای سبک درام و ترسناک را با هم ترکیب کرده است؛ بهعنوان پرترهای از وضعیت مغز و ذهن که رو به وخامت قرار دارد. شاید در نگاه اول این فیلم، یک اثر روانشناختی و معمایی باشد اما در باطن یک فیلم ترسناک است که المانهای احساسی زیادی در آن دیده میشود.
“عشق هرگز کافی نیست” اثری است نوشته ی “آرون تی بک” که در آن “شیوه های نو برای حل مشکلات زناشویی و خانوادگی براساس شناخت درمانی” را ارائه می دهد. این اثر به دلیل رویکرد عملی و مساله محور، با استقبال فراوان مخاطبان رو به رو شده و ترجمه ی آن به زبان های مختلف، بارها مورد تجدید چاپ واقع شده است. پروفسور”آرون تی بک” پایه گذار مکتبی است با عنوان “شناخت درمانی” که تحولی عظیم در عرصه ی درمان اختلالات روانی ایجاد نمود و با ارائه ی نمایی امیدوارکننده و تکنیک های کاربردی در زمینه هایی همچون برطرف نمودن ناسازگاری های خانوادگی، ارتقای روابط اجتماعی و انسانی و تقویت روحیات و خلقیات، به سرعت در میان روان درمانگران و روانشناسان فراگیر شد. “عشق هرگز کافی نیست” به مشکلاتی می پردازد که زمانی غیرقابل حل به نظر می رسیدند اما با “شیوه های نو برای حل مشکلات زناشویی و خانوادگی براساس شناخت درمانی” وقت آن رسیده که از سد معضلات عبور کنیم!
پروفسور “آرون تی بک” در “عشق هرگز کافی نیست”، مسائلی را تشریح می کند که ممکن است در هر ازدواجی پیش بیاید. مواردی همچون برداشت های منفی، تغییر نگاه آرمانگرایانه ی زوجین به یکدیگر به سمت نگاه سرخورده و ناراضی، نحوه ی مواجهه با آرای متفاوت، انتظارات غیرمعقول و معیارهای سخت گیرانه، مشکل در ارتباط و درک طرفین نسبت به یکدیگر، تصمیم گیری های دشوار و اختلاف بر سر آن ها، تاثیر اندیشه ی منفی بر خشم و خشونت، اختلالات فکری و تعصبات اندیشه و عنود ورزی هایی که می توانند هر زوج عاشق پیشه ای را به دشمن خونی یکدیگر تبدیل کنند، از جمله مسائلی هستند که در کتاب “عشق هرگز کافی نیست” توسط “آرون تی بک” برای خوانندگان تشریح شده اند.
پس باید احساساتمان را سرکوب کنیم؟
ایا احساسات همیشه غیر قابل اعتماد و مزاحماند؟
و یا باید در تمام زندگی منطقی رفتار کنیم؟
پس اینکه میگویند به ندای قلبتان گوش کنید و از قلبتان پیروی کنید منظورشان چیست؟
وقتی ما متولد میشویم سرشار از غرائز و خواستههاییم. تمام وجود ما این است: میخواهم یا نمیخواهم، دوست دارم یا دوست ندارم. به تدریج یاد میگیریم که همهی خواستههای ما قابل برآوردهشدن نیست. در زندگی اجتماعی محدودههایی وجود دارد که قابل عبور نیست. بنابراین در طول دوره رشدمان بارها میشنویم: باید و نباید، درست است و درست نیست، اینها چیزهایی است که والدینمان بهما میآموزند در دراز مدت کشمکشی بین کودک درونمان که سرشار از خواستهها است و والد درونمان که انباشته از باید و نبایدها است در میگیرد.
وظیفه ما چیست؟
سرکوب یکی به نفع دیگری؟
هرگز
وظیفه ما ایجاد تعادل بین این دو است.
زندگی هنر تعادل است. تعادل میان کار و استراحت، میان خواب و بیداری و بالاخره تعادل بین احساسات و عقل مصلحت اندیش…
آدمها خیلی مبهم با هم ارتباط برقرار میکنند. بدون اینکه دقیقاً بگویند یا حتّی بدانند از همدیگر چه میخواهند با هم وارد ارتباط میشوند و اینکه بابت این رابطه قرار است چه هزینهای بپردازند هم کاملا مبهم است!
اگر مدتی با کسی قرار ملاقات گذاشته اید، احتمالاً از خود می پرسید: “آیا او من را دوست دارد؟”
داستان کوتاه در غیاب بلانکا اولین کتابی است از آنتونیو مونیز مولینا نویسندۀ اسپانیایی، که به فارسی ترجمه و منتشر میشود.
در بدو امر، این داستان سناریوی یک زندگی زناشویی است که از آشنایی و عاشقی شروع می شود و به همزیستی و آیینهای خانوادگی و مشاجرات گهگاهی میرسد اما مولینا در این داستان از این پیرنگ فراتر میرود و به مسألۀ فرهنگ و سبک زندگی میپردازد.
ماریو مردی است که در خانوادهای فقیر و روستایی متولد شده و با سختکوشی و ریاضت موفق به تحصیلات دانشگاهی و سپس استخدام در شهرداری به عنوان یک نقشهکش شده است؛ در حالیکه بلانکا دختر یک خانوادۀ ثروتمند شهری است که پیشاپیش همۀ آنچه که ماریو پس از سالها تلاش به دست آورده و برای حفظ آنها همچنان باید هر روز تلاش کند را داشته بنابراین بقاء و امنیت برای او نیازهایی برآورده شدهاند که او هرگز دچار فقدان یا کمبودشان نبوده است بنابراین بلانکا به دنبال زندگی دراماتیک، متفاوت، هنجارشکن و عصیانگرانه است.
او با تکیه بر حمایت خانوادگیاش نیازی به تمام کردن درس و کار تماموقت در خود نمیبیند و به دنبال هنر آوانگارد و هنرمندان عصیانگر است اما بیش از آنکه به درکی عمیقتر از هنر نائل شود گرفتار رابطههای عاشقانه با هنرمندانی خودشیفته و هیستریونیک میشود که غرق در مواد محرک و روانگردان و بیمبالاتی جنسی هستند و او را با انبوهی از خاطرات تلخ، زخمهای عاطفی و سبک زندگی با محوریت مواد جا میگذارند و به ایستگاه بعدی میروند.
مولینا با کلامی طنز و نگاهی موشکافانه سبک زندگی هنرمندانه عصر «صنعت فرهنگ» و «سرمایهداری مصرفی» را ژرفکاوی میکند. هنرمندانی که ادعای درونگرایی و بیاعتنایی به سنتها و هنجارهای اجتماعی را دارند ولی سخت مشتاق دیدهشدن و شهرت هستند و درونگرایی و بیاعتنایی آنها چیزی جز یک نمایش رسانهای نیست.
هنرمندانی که شبیه به طبقۀ کارگر لباس میپوشند و شعارهای چپ میدهند ولی خرج کوکائین شبانۀ آنها از دخل ماهانۀ یک خانوادۀ کارگر بیشتر است.
هنرمندانی که دم از اصالت و فردیت میزنند ولی از هر رابطهای حتی عاشقانهترینشان به عنوان نردبانی برای شهرت و قدرت استفاده میکنند و در نهایت با پوزخندی استهزا آمیز کسانی را که مجبورند سالهای سال به کار یکنواخت و خستهکنندهای تن دهند تا حداقلهای زندگی را برای خانوادهشان تأمین کنند تحقیر میکنند.
رمان «بینهایت بلند و به غایت نزدیک»، روایت پسری است که چند سال پس از مرگ پدرش، یک کلید را در گلدان پیدا میکند. او اطمینان دارد که این کلید به پدرش تعلق دارد، کلیدی که شاید حتی رمز چگونگی مرگ پدرش را برملا سازد. اما «اسکار» نمیداند که این کلید، کدام یک از ۱۶۲ میلیون قفل شهر نیویورک را باز میکند؟
این سوال باعث میشود تا اسکار مثل یک کارآگاه آماتور تمام محلههای نیویورک را جستجو کند و وارد زندگی دوستان، اقوام و آدمهای غریبه شود. به این ترتیب وارد کشف ماجرایی میشود که به تاریخچه ۵۰ سال گذشته خانوادهاش مربوط میشود. در واقع کشمکش و جستوجو در داستان با همین کلید آغاز میشود و تبدیل به کلید روایت در داستان میشود.
او ابتدا پای پیاده به این آدرسها میرود، درحالیکه دایره زنگیاش را مدام تکان میدهد:
«چون بهم کمک میکرد یادم بماند که هرچند به محلههای مختلف میروم، ولی من همچنان خودم هستم.»
انجام این ماموریت حماسی شیوهی خاص اُسکار برای نزدیکی بیشتر به پدر مردهاش است؛ شیوهی خاص ُاسکار برای نزدیکی به مادر زندهاش هم بستن زیپ پشت لباسش است موقع آمادهشدنش برای بیرون رفتن.
در واقع «فوئر» از عبارتها و اصطلاحات خاصی برای نشان دادن احساسات و عواطف اُسکار استفاده میکند مانند استفاده از «دایره زنگی» که در پاراگراف بالا به آن اشاره شد و همچنین: «بستن زیپ کیسه خواب وجودم» برای اشاره به کنارهگیری و انزوای عاطفی و «دوباره چکمههایم سنگین شدند» برای اشاره به افسردگی و ناراحتی ناشی از مشکلات اطرافیان و خودش و …
ابتکارات و اختراعات «اُسکار» هم که بهعنوان یک پسربچه میخواهد از خلاقیت و تخیلات خودش برای بهبود اوضاع دنیای پیرامونش استفاد کند را میتوان همچون مقیاسی برای نشان دادنِ میلش به بهبود شرایط دنیایی سنگدل و تسکینی بر ناتوانی عمیقش عنوان کرد