مشکل رابطه : برقراری ارتباط
به گفته الين فانتل شیمرگ» نویسنده کتاب «خانوادههای ترکیبی»» همه مشکلات روابط از ارتباطات ضعیف ناشی میشوند. او میگوید: «شما نمیتوانید در حالی که گوشی خود را چک میکنید، تلویزیون…
به گفته الين فانتل شیمرگ» نویسنده کتاب «خانوادههای ترکیبی»» همه مشکلات روابط از ارتباطات ضعیف ناشی میشوند. او میگوید: «شما نمیتوانید در حالی که گوشی خود را چک میکنید، تلویزیون…
“شما کسی را پیدا می کنید که به او اهمیت می دهید و دوستش دارید و علیرغم آنچه جامعه فکر می کند، ارزش ریسک کردن را دارد.”
پس باید احساساتمان را سرکوب کنیم؟
ایا احساسات همیشه غیر قابل اعتماد و مزاحماند؟
و یا باید در تمام زندگی منطقی رفتار کنیم؟
پس اینکه میگویند به ندای قلبتان گوش کنید و از قلبتان پیروی کنید منظورشان چیست؟
وقتی ما متولد میشویم سرشار از غرائز و خواستههاییم. تمام وجود ما این است: میخواهم یا نمیخواهم، دوست دارم یا دوست ندارم. به تدریج یاد میگیریم که همهی خواستههای ما قابل برآوردهشدن نیست. در زندگی اجتماعی محدودههایی وجود دارد که قابل عبور نیست. بنابراین در طول دوره رشدمان بارها میشنویم: باید و نباید، درست است و درست نیست، اینها چیزهایی است که والدینمان بهما میآموزند در دراز مدت کشمکشی بین کودک درونمان که سرشار از خواستهها است و والد درونمان که انباشته از باید و نبایدها است در میگیرد.
وظیفه ما چیست؟
سرکوب یکی به نفع دیگری؟
هرگز
وظیفه ما ایجاد تعادل بین این دو است.
زندگی هنر تعادل است. تعادل میان کار و استراحت، میان خواب و بیداری و بالاخره تعادل بین احساسات و عقل مصلحت اندیش…
آدمها خیلی مبهم با هم ارتباط برقرار میکنند. بدون اینکه دقیقاً بگویند یا حتّی بدانند از همدیگر چه میخواهند با هم وارد ارتباط میشوند و اینکه بابت این رابطه قرار است چه هزینهای بپردازند هم کاملا مبهم است!
محصول : 2007 /
اختلال های مورد بررسی در این فیلم:
تجاوز / قتل / احساسات ابراز نشده / سوگ / عدم کنترل و تعادل روان
هکتور یک مرد معمولی است که به تازگی خانه ای را به اتفاق همسرش اجاره کرده. روزی او با استفاده از دوربین یک دختر را در جنگل میبیند و وقتی خودش را به آنجا میرساند دختر را روی تخته سنگی پیدا میکند اما ناگهان مردی که با یک باند صورتی چهره اش را پوشانده یک قیچی را در بازوی هکتور فرو میکند و …
اگر مدتی با کسی قرار ملاقات گذاشته اید، احتمالاً از خود می پرسید: “آیا او من را دوست دارد؟”
بعد از یه رابطه زیبا جدا شدید. حالا روی تختت دراز کشیده ای و با خودت فکر می کنی، “آیا او برمی گردد یا نه؟”
گذشته پارتنرتان بخشی از رابطه است. فرقی نمیکند که به روابط گذشته آنها علاقه دارید یا نه، سعی کنید واقع بین باشید.
داستان کوتاه در غیاب بلانکا اولین کتابی است از آنتونیو مونیز مولینا نویسندۀ اسپانیایی، که به فارسی ترجمه و منتشر میشود.
در بدو امر، این داستان سناریوی یک زندگی زناشویی است که از آشنایی و عاشقی شروع می شود و به همزیستی و آیینهای خانوادگی و مشاجرات گهگاهی میرسد اما مولینا در این داستان از این پیرنگ فراتر میرود و به مسألۀ فرهنگ و سبک زندگی میپردازد.
ماریو مردی است که در خانوادهای فقیر و روستایی متولد شده و با سختکوشی و ریاضت موفق به تحصیلات دانشگاهی و سپس استخدام در شهرداری به عنوان یک نقشهکش شده است؛ در حالیکه بلانکا دختر یک خانوادۀ ثروتمند شهری است که پیشاپیش همۀ آنچه که ماریو پس از سالها تلاش به دست آورده و برای حفظ آنها همچنان باید هر روز تلاش کند را داشته بنابراین بقاء و امنیت برای او نیازهایی برآورده شدهاند که او هرگز دچار فقدان یا کمبودشان نبوده است بنابراین بلانکا به دنبال زندگی دراماتیک، متفاوت، هنجارشکن و عصیانگرانه است.
او با تکیه بر حمایت خانوادگیاش نیازی به تمام کردن درس و کار تماموقت در خود نمیبیند و به دنبال هنر آوانگارد و هنرمندان عصیانگر است اما بیش از آنکه به درکی عمیقتر از هنر نائل شود گرفتار رابطههای عاشقانه با هنرمندانی خودشیفته و هیستریونیک میشود که غرق در مواد محرک و روانگردان و بیمبالاتی جنسی هستند و او را با انبوهی از خاطرات تلخ، زخمهای عاطفی و سبک زندگی با محوریت مواد جا میگذارند و به ایستگاه بعدی میروند.
مولینا با کلامی طنز و نگاهی موشکافانه سبک زندگی هنرمندانه عصر «صنعت فرهنگ» و «سرمایهداری مصرفی» را ژرفکاوی میکند. هنرمندانی که ادعای درونگرایی و بیاعتنایی به سنتها و هنجارهای اجتماعی را دارند ولی سخت مشتاق دیدهشدن و شهرت هستند و درونگرایی و بیاعتنایی آنها چیزی جز یک نمایش رسانهای نیست.
هنرمندانی که شبیه به طبقۀ کارگر لباس میپوشند و شعارهای چپ میدهند ولی خرج کوکائین شبانۀ آنها از دخل ماهانۀ یک خانوادۀ کارگر بیشتر است.
هنرمندانی که دم از اصالت و فردیت میزنند ولی از هر رابطهای حتی عاشقانهترینشان به عنوان نردبانی برای شهرت و قدرت استفاده میکنند و در نهایت با پوزخندی استهزا آمیز کسانی را که مجبورند سالهای سال به کار یکنواخت و خستهکنندهای تن دهند تا حداقلهای زندگی را برای خانوادهشان تأمین کنند تحقیر میکنند.
محصول : 2019
/ فیلم فانوس دریایی که بهصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده، داستان هیپنوتیزمی و توهمآور دو نگهبان فانوس دریایی (با بازی ویلم دفو و رابرت پتینسون) را حکایت میکند. این داستان در دهه ۱۸۹۰ و در یک جزیره دور افتاده و اسرارآمیز که در نیو انگلند قرار دارد، اتفاق میفتد. در طی این داستان، این دو نگهبان کم کم در این جزیره در تنهایی خود غرق میشوند؛ همین اتفاق باعث میشود که عقل و هوش خود را از دست بدهند و توسط بدترین کابوسهای خود تهدید شوند. فیلم فانوس دریایی که مورد دیگری از فهرست بهترین فیلم های روانشناختی است، جالب است بدانید که این فیلم نامزد دریافت ۱۷۳ جایزه از جشنوارههای مختلف شده بود.
منتقدان بعد از تماشای این فیلم عقل و هوش خود را از دست داده بودند و حسابی آن را برای کارگردانی و بازی هنرمندان مورد تحسین قرار دادند. آنها به این موضوع اشاره کردند که داستان فوقالعاده جذاب، فیلمبرداری بسیار هوشمندانه و بازی دو بازیگر اصلی بهشدت برجسته بوده است؛ بهطوری که همگی آنها ثابت کردند که راجر ایگرز بهعنوان یک کارگردان، استعداد چشمگیری دارد. او توانایی این را دارد که شما را بهحدی مجذوب صفحهنمایش کند که مدام دوست داشته باشید ببینید در صحنه بعدی چه اتفاقی رخ میدهد. حتی یکی از منتقدان، عنوان کرد که فیلم فانوس دریایی، همان سینمایی است که مغز و روح شما را تکان میدهد.
اگر میخواهید بدانید چرا عشق شما دیگر مانند گذشته به شما و رابطه تان اهمیتی نمی دهد، این دلایل را بدانید